آرتی جانآرتی جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

نفس دوباره

تولدت مبارک مبارک عشق مامان

1392/11/24 1:33
نویسنده : مهسا
433 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم تولدت مبارک

امروز را به خاطر بسپار ،در آستانه یک سالگی...

 

حضور پر شکوهت در این جهان ،جهان پر از مهر و کینه ،مالامال از دوستی ها و دشمنی

 

ولبریز از غم و شادی...

 

همواره به خود ندا می دهم که این جهان با تو زیبا است ....

 

در ثانیه ثانیه های با تو بودن در این یک سال توان مرا افزون کرد و قلبم را سرشار از عشق کرد

 

تو بودی که بودن و زندگی کردن را به من معنا دادی ...

 

و همواره صدای خنده ها و گریه هایت شوق مرا افزون تر کرد ....

 

امروز صبح زود پنج شنبه 19 دی ماه وقتی بابایی از خواب بیدار شد اولین جمله اش این بود که امروز خانواده ها مون دعوت کنیم و به مناسبت یک سالگی شما جشن موقتی بگیریم تا تولد ، از اونجایی که امتحان های مامانی بود من تصمیم داشتم امتحانام تموم بشه بد با خیال راحت واسه شما جشن بگیریم.

بد با کمک هم دیگه خانه رو تمیز کردیم البته به عبارتی من جمع می کردم و در ادامه شما همه اسباب بازیاتو می ریختی وسط اتاق از اونجایی که کابینت ها هم وقتی وجود شما رو احساس می کنند از ترس بهم خوردن و خالی شدن فریاد می کشیدند  ،خلاصه مامانی غذاهای خوش مزه درست کردم . بد بابایی زنگ زد گفت کیک شمارو سفارش داده بدش قرار شد زود بیاد تا وروجک کوچولورو نگه داره تا من به کارام برسم .

خلاصه وقتی بابا اومد خانه و شما کیک دیدی کلی ذوق کردی ما هم مجبور شدیم قبل اومدن مهمون ها آهنگ گذاشتیم و سه نفره رقصیدیم کلی ذوق کردی بماند که همه کارام مونده بود هنوز ....

تو بابایی با هم بازی کردید منم به کارام رسیدم

شب شام خوردیم بد کیک بریدیم و کلی عکس انداختیم و خیلی خوش گذشت .

تا می تونستی شیطونی کردی عشقم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)