مرد کوچولوی مامان در ماههای یازده و دوازده

شازده کوچولوی من سلام

شازده کوچولوی مامانی ببخشید که این روزا مامانی خیلی مشغول درس و دانشگاه بودم وقت نمی کردم واسه پسرم مطلب بنویسم همین امشب مامانی دارم یه نفس راحت می کشم تا دو هفته دیگه امتحانام شروع می شه بگذریم حالا از عشقم بگم .

پسر کوچولوی من اگه بدونی این روزا دیگه شیطونی نمونده که تو انجام نداده باشی اول از آشپزخانه شروع می کنیم عاشق آشپزخانه و کابینتاشی وقتی مامانی می روم آشپزخانه خیلی عصبانی می شی جیغ می زنی که چرا من و نبردی بد می یای از زیر در من نگاه می کنی هر راهی رو تا حالا امتحان کردی که بتونی از این در وارد آشپزخانه بشی ولی موفق نشدی بالاخره مامانی کمکت میکنم میای داخل یه آهی میکشی بد جیغ می زنی که بزارمت زمین ، همه این کابینت ها دونه دونه خالی می کنی قربون این دستهای کوچولوی نازت برم مامانییییی خلاصه این پروسه کابینت خالی کردن و مامانی جمع کردنشون حدودا 10 باری طول می کشه ...

بد میری کنار یخچال سرپا وا میستی میگی آبهههههههه قربون پسر باهوشم برم دوردونه من...

حالا از غذا خوردنت بگم :

شکموی مامان صبحانه نیمرو زرده تخم مرغ با کره که خیلی دوست داری نی کار دارم با بعضی وقت ها که ما عرض پوزش سرلاک که خیلی دوست داری نون پنیر و چای شیرینم بهت می دم یه روزایی حلیم

میان وعده : قربونت برم که عشق موز ، لیمو شیرین ،نارنگی و بیسگویت هم دواری

نهار : انواع سوپ و غذا هم همه چی دوست داری مامانی پسرم خوش خوراک

میان وعده : پوره سبزی جات و سیب زمینی بیسگویت میوه

حالا کجاشو دیدی شیر مامانی می خوری مخصوصا اگه ببینی مامانی پشت میزم نشستم دارم مشق می نویسم مییای آویزون می شی میگی ممممممم مننننننننننننننن

حتما باید پشت میز مامانی تو بغلم شیر بخوری وقتی می یام بیرون می گی نه نه نه نه نه نه نه نه نه

یعنی حتما پشت میز تو بغل مامانی شیر می خوری بد تازه باید با هم بریم بازی قربون او ن قدت برم .

حالا از شیرین کاریات بگم : اول اینکه قربون خدا برم که یه پسر سالم بهمون داده قربون این پاهای کوچولوت برم که سرپا وا میسته و چند قدم راه میره قربون این را رفتنت برم اگه بونی پسرم چقدر لذت داره راه رفتنت و می بینم فعلا یه 5 و 6 قدمی می ری بد می یوفتی خیلی ناراحت می شی وقتی می یوفتی ...

یه موتور داری پشت این موتور سر پا وا میستی از این ور به اون ور خانه با کمک این آقا موتور راه می ری وقتی به ته اتاق می رسی می ری اون سرش می گری مسیر و عوض می کنی خلاصه این آقا موتور که تو راه رفتن به شما کمک کرد سپاسگزارم ...

حرف زدن : خوش نوا ترین صدا اینه که صدات تو خونه می پیچههههه

ماماماماماماماما

بببببببببببببببب باباباباباباباب

نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه نه

عم عم عم = عمه

ده ده ده ده دددددددددددددددهههههههه: ده ده

بیییم بییم بییم = بریم

آبببببببببببببههههههههههه= آب

من من من من من من = منم می خوام

خلاصه عاشق این صداتم عشق من و باباییییی

حالا می پردازیم به اتاق خواب :

وقتی رو تختی دیگه خودت یاد گرفتی که می یای کنار تخت برمیگردی اول یه پا بد پای دیگه می یای پایین بد که می یای پایین من ونگاه می کنی می خندی نکن خطرناک عزیزم

لوازم آرایش مامانی که همه از رو رفتن همه رو یه بار ریختی زمین از رو میز تا جایی که جا داشت چند تایی سالم موندن تا حالا دو تا از عطرهای مامانی شکوندی فدای یه تار موهات

خوب این کتاب خانه هم کتابا کم کم به طبقات بالا منتقل می شن چون همه رو دونه دونه می ریزی پاین

عاشق آب بازی و حموم کردنی وقتی می برمت دیگه دوست نداری بیای بیرون

راستی جارو برقی خیلی دوست داری وقتی مامانی می کشم یه گوشه زول می زنی و فقط نگاه می کنی بد می گی من من من من من من ، از الان به فکر کمک کردن مامانی هستی کوچولوی من .

حالا می رسیم به اتاق خود شما : از این لباسای تو کشو بگم یا از مای بیبی های تو کمد

تا می رسی تو اتاق کشو هارو باز میکنی همه لباساتو میریزی میری توشون می شینی بد من و نگاه میکنی و می دونی کار بدی دو تا دستاتو میکنی تو دهنت می خندی

مای بیبی تو کمد هم که از اونجایی که هر بسته اش واسه شما خیلی سنگین حدودا 10 تا شو در طول 2 دقیقه سر پا وا می سی و همه رو می ریزی پایین

کمد اسباب بازی ها که دیگه چی بگم عزیزم حال و روز کتاب خانه مامانی دارن

شیطونک منننننننننن

راستی بابای یه توپ فوتبال واسه سرپا وایسادنت جایزه گرفته بود که خیلی دوستش داری روزی حدود 1 ساعت وقت سرفش می کنی و باهاش بازی می کنی بدشم بابایی می یاد می گی دستم و بگیر شوت کنم خلاصه کلی با هم بازی می کنید .

........... با تو هر دم و بازدمی شکر خدا داره..........با تو زندگی قشنگ ........با تو نفس کشیدن معنا می گیره.........به اندازه تموم ستاره های آسمون دوست دارم پسر قشنگم.